عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 50
نویسنده : حسینی
درویش و ده درويشی به در دهی رسيد. جمعی كدخدايان را ديد آن جا نشسته. گفت: مرا چيزی دهيد وگرنه به خدا با اين ده همان كار كنم كه با ده ديگر كردم. ايشان بترسيدند. گفتند: مبادا كه ساحری باشد كه از او خرابی به ده ما برسد. آنچه خواست بدادند. بعد از آن پرسيدند كه: با آن ده چه كردی؟ گفت: آنجا چيزی خواستم ندادند به اين ده آمدم، اگر شما نيز چيزی نمی­ داديد اين ده را رها می­ كردم و به دهی ديگر می ­رفتم.

:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: درویش و ده ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 81 صفحه بعد

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان حسینی و آدرس mohammadjavadhosseini.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com